اسپیتامن،سردار شجاع هخامنشی

ساخت وبلاگ

...و اما ادامه ي پست هفته ي قبل كه جذاب تر هست...

 ... پس از شکست ساتی برزن از نيروهاي اسكندر، اسکندر اسپیتامن را که قبلاً به او پیوسته بود، مأمور دستگیری بسوس کرد. اسپیتامن که فرمانده سواران سغدی بود، از این فرصت به خوبی استفاده کرد. او که در زمره سرداران ممتاز سپاه داریوش بود، با قبول این مأموریت می توانست دور از چشم اسکندر و با جلب اعتماد وی نقشه اصلی خود را به مرحله اجرا درآورد. معروفیت این سردار داریوش آن قدر بود که اسکندر در مراسم جشن عروسی دسته جمعی ای که در شوش ترتیب داد و سردارانش را وادار به ازدواج با دختران نجیب زادگان ایرانی کرد، دختر اسپیتامن به نام اپامه را برای سردار معروفش، سلوکوس که بعدها پایه گذار حکومت سلوکیان در ایران شد انتخاب کرد. اسپیتامن در حالی به دنبال دستگیری قاتل پادشاه رفت که سغدی ها را برای شورشی بزرگ علیه اسکندر آماده می کرد. بسوس  به زودی دستگیر شد و اسکندر دستور داد تا اعضای بدن او را به شاخه های چند درخت که به هم نزدیک کرده بودند، بستند و سپس آنها را رها کردند و اعضای بدن بسوس پاره پاره شد. برخی نیز معتقدند که اسکندر دستور داد تا او را در همدان به دار آویزند.(در پست هفته ي قبل دربارش گفته بودم) کشته شدن بسوس و ساتی برزن نه تنها منجر به فروکش کردن طغیان در سیستان و هرات نشد بلکه دامنه این سرکشی ها را در شرق بیشتر کرد. بلخ (باختر)، سراسر سغد تا سیر دریا (سیحون) و همچنین زرنگ و سیستان صحنه نبردها و سرکشی های پی درپی شده بودند. اسکندر که تلاش بسیار برای ایجاد امنیت در نواحی مرزی در شرق امپراتوری داشت، نزدیک به دو سال از وقت خود را صرف آرام کردن این طغیان ها و خصوصاً طغیان مردم سغد به رهبری اسپیتامن کرد. سغدی ها مکرراً با اسکندر و ساتراپی های او درگیر شدند. هربار که شکست می خوردند تغییر موضع داده و در جای دیگری در مقابل نیروهای اسکندر ظاهر می شدند. سرعت عمل و آشنایی آنان با راه های کوهستانی و پر برف منطقه عامل مهمی برای مقاومت در برابر نیروهای اسکندر بود. در این مدت بسیاری از قلعه های نظامی یونانی ها توسط شورش هاي اسپيتامن و يارانش به دست آنان تصرف شده و سربازان يوناني اسكندر کشته شدند. ایرانیان ساکن در باختر و سغد و پارت به دلیل نبردهای طولانی با تورانیان حتی پیش از قدرت گیری مادها و پارس ها بسیار ورزیده و مقاوم بودند.  پناهگاه های بیابان و کوهستان و همچنین اتحاد با اقوام چادرنشین و بیابانگرد که دارای منافع مشترکی با آنان بودند، این امکان را به آنان می داد که به راحتی از چشم نیروهای اسکندر پنهان شوند. ایستادگی و دلاوری اسپیتامن و یارانش دو سال دوام آورد و در نهایت او نیز به سرنوشت ساتی برزن و بسوس دچار شد. اسپیتامن که برای جمع آوری کمک و نیروی تازه نفس به میان ماساژت ها - یعنی همان اقوامی که کوروش در جنگ با آنان کشته شده بود - رفته و با خیانت حاکم آنان روبه رو شده و ناجوانمردانه به قتل رسید. حاکم ماساژت ها سر اسپیتامن را برید و برای اسکندر فرستاد...




سرباز نوشت:

اینایی که فک میکنن از من بهترن، خدایی چه اعتماد به نفسی دارنا

زرررررررررررررررررشك

 

سرباز کوروش آریایی...
ما را در سایت سرباز کوروش آریایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bsarbaz-71f بازدید : 334 تاريخ : سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 5:40