خشایار شاه پادشاه پارس در واپسین روز جشن ١٨۰ روزه که از باده نوشی سرمست بود ، دستور داد شهبانو وشتی زیباییش را به مقامات و مهمانانش نشان دهد(لخت شود) . شهبانو خودداری ورزید و پادشاه بسیار خشمناک شد و اورا از دربار بيرون كرد...
(نشان ميده كه زنان ايراني از اول خواهان اين نبودند كه بازيچه ي دست نامنحرمان شوند و حجب و حيا داشتند)
در شوش یک یهودی به نام مردخای پسر یائیز زندگی می کرد ، او دختر عموی زیبایی داشت بنام هدسه دختر ابیحایل که به او استر هم می گفتند . زمانی که قرار شد از همه بلاد دختران زیباروی به حرمسرای پادشاه آورده شوند استر نیز همراه دختران زیبای بیشمار دیگری به حرمسرای کاخ شوش آورده شد . به رهنمود مردخای، استر به هیچ کس نگفته بود که یهودی است . استر بیش از دختران دیگر مورد توجه و دلبستگی پادشاه قرار گرفت به گونه ای که پادشاه تاج بر سر استر گذاشت و او را به جای وشتی شهبانو ساخت . ولی استر همانند زمان کودکی دستورات مردخای را فرمانبرداری می کرد مردخای نیز از سوی پادشاه به مقام مهمی در دربار منصوب می شود . با رهنمود مردخای ، استر علیه هامان ( وزیرالوزرا ) دسیسه کرده و شاه هامان را اعدام و املاک او را به استر می بخشد . پس از آن پادشاه انگشتر خود را به مردخای داد.
پادشاه به شهبانو استر و مردخای گفت : شما می توانید حکمی برابر میل خود بنام پادشاه برای یهودیان صادر کنید و آن را با انگشتر پادشاه مهر کنید.
ایرانی ها استر و مردخای توطئه گر را نمی شناسند . هامان ( وزیرالوزرا ) که مورد خشم یهود قرار گرفته است را نمی شناسد .مردخای فرمانی بنام پادشاه نوشت و آن را به همه جا فرستاد . فرمانی که به یهودیان اجازه می داد متحد شوند و بدخواهان خود را از هر قومی که باشند ، بکشند و دارایی شان را به غنیمت بگیرند . کتاب تورات می گوید در سراسر کشور همه از یهودیان می ترسیدند تمام حاکمان و استان داران ، مقامات کشوری و درباریان از ترس مردخای ، به یهودیان کمک می کردند و بدین سان یهودیان به دشمنان خود تاختند و آنها را از دم شمشیر گذرانده ، کشتند. می گوید در آن روز آمار کشته شدگان به عرض پادشاه رسید . او شهبانو استر را خواست و گفت: یهودیان تنها در پایتخت پانصد تن را که ده پسر هامان نیز جزو آنها بودند ، کشته اند . پس در دیگر شهر های کشور چه کرده اند ؟ روز بعد باز یهودیان پایتخت گرد آمدند و سیصد تن دیگر را کشتند ، بقیه یهودیان در دیگر استان ها هفتاد و پنج هزار تن از دشمنان خود را کشتند و از شر آنها رهایی یافتند. که این ماجرا به مرور زمان به جشن پوریم تبدیل شد.پوریم یکی از بزرگترین جشن های یهودیان است . یهودیان در جشن پوریم در دو نوبت به قرائت کتاب استر می پردازند . آنان رخداد کشتار ٧۵٨۰۰ تن از ایرانیان را معجزه ایزدی می دانند و به همین مناسبت سیزدهم ماه ادار را روزه می گیرند . چهاردهم و پانزدهم ماه ادار را به رقص می پردازند.
پس چطور میشه که پس از ٢۶ قرن همچنان روزهای پوریم ، سیزدهم ، چهاردهم و پانزدهم ماه ادار ، روزهایی که از هر یازده تن ایرانی یک تن کشته شده است را به نام روز سپاسگزاری ، روز امحاء دشمنان یهود و روز پوریم جشن می گیرند . بسیاری از یهودیان اروپا و آمریکا به جای پوریم ، این مراسم را جشن ایرانی کشی می نامند .
ولی ایرانیان از همان زمان سیزدهم فروردین را که مصادف با آن ایرانی کشی ددمنشانه بود به نام نماد مبارزه و اعتراض به تیره یهود و وحشیان هخامنشی ، که سراسیمه از خانه و کاشانه شان فراری شده بودند ، سر به کوه و بیابان می گذارند و نافرخندگی سیزده ی فروردین را دور از خانه بدر می کنند.
سرباز نوشت:
من خودم چیز زیادی در باره ی استر نمیدونستم.اما به لطف ریحانه خانم که مدیر وب آدونیا هست تونستم این مطلب رو جور کنم.سپاس
سرباز کوروش آریایی...برچسب : نویسنده : bsarbaz-71f بازدید : 593